پرواز کردن به اوج آسمانها

باززز شاید در این میان کسی تو را صدا بزند

کسی از میان جنگلها شاید تو را بخواند

و شاید کسی باشد که بخواهد دست تو را بگیرد

و شاید کسی به تو بگوید: ای کبوتر خسته بال

با من بیا به سرزمین های دوردست

جایی که نیست در آن هیچ صدایی

و نیست صدای هیچ سرزنش گری

و نه کسی که بخواهد فرصت پرواز را از تو بگیرد

آن صدا مرا می خواند و من نمی دانستم که او چه کسی است

و من باید چه کنم

سرم را بالا گرفتم و دیدم که تو هستی

ای معشوق من

و بالاخره دستم را در دستانت گذاشتم

و آرام پریدم به آسمانها

و آنجا به اوج رسیدم

و فهمیدم آنجا سرزمین رویاهای من است

و من با معشوقم در سرزمین آرزوها هستیم.

 

 

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
مجتبی.م چهارشنبه 21 دی‌ماه سال 1384 ساعت 06:28 ق.ظ http://www.ccccc.blogfa.com

متن قشنگی بود.....

علیرضا.ق چهارشنبه 21 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:51 ق.ظ http://alirezachoobin.persianblog.com

آی کفترای عاشق...دونه دارم براتون....تو این دل غمزده لونه دارم براتون.....آی کفترا ببینید....این قلب مهربونم....بیاید پیشم نذارید....که باز تنها بمونم.

علیرضا.ق چهارشنبه 21 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:58 ق.ظ http://alirezachoobin.persianblog.com

راستی کبوتر من....با تبادل لینک موافقم....مخصوصا با شما مرد مهربون(چشمک)

ز.ن.دریا شنبه 24 دی‌ماه سال 1384 ساعت 04:35 ب.ظ http://daryapoem.persianblog.com

چرا نظراتم هیچ کدوم بالا نیومدن؟۳تا برا بالایی نوشتم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد