وصال

روزی در سراسر نیستی
رسیدم به حد تپش
زان پس، زمین با اشتیاق خوردم بس
من با دو گوش خود، عطر وجود را بو کشیدم؛
دست من حیران ماند.
پای خود را شستم، پایم رفت...
با دو دست خود از ابر سیاه زندگی بالا کشیدم:
ماه را من دیدم
و ستاره هایی را که سال ها آزگار درخشیدن بودند

اینک وقت وصال است، وصال او
او کیست؟
او خدای بی همتاست
وقت وصال کی است؟
همین حالا!
نظرات 6 + ارسال نظر
سفرکرده یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:33 ق.ظ http://safarkarde.blogsky.com

زان پس، زمین با اشتیاق خوردم بس !
تو اگر اهل دلی بسم الله .....
آغاز یک سفر

سوگل یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:39 ق.ظ http://guilty.blogsky.com

salam weblog e bahali dary be manam sar bezan khoshhal misham bye

آوا یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 02:30 ق.ظ http://nesfe.blogsky.com/

سلام . ممنونم از اینکه بهم سر زدی.. شما وبلاگ زیبایی داری و زیبا تر می نویسی .. من هم با تبادل لینک موافقم... منتظرم .. بازهم پیشم بیا.. خوشحال می شم... موفق باشی..

سلام من شما را لینک کردم اگه دوست داشتی تو هم این کارو بکن .بازم بهم سر بزن.

خدا یارت

مازیار یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:48 ب.ظ http://future2010.blogsky.com

سلام ...
اوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووول
بسیار زیبا بود .
من حرفی برای گفتن ندارم .
خیلی خوشحالم که دوست گلی چون تو رو دارم
موفق باشی.
منتظرتم

حسین رضایی یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 08:22 ب.ظ http://rezaei307.blogsky.com

سلام دوست عزیز
مطلب قشنگی بود
با عنوان قربونه هر چی خوشکله بهم لینک بده
خدانگهدار

مهدئ-=-=- دفتر عشق دوشنبه 30 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:29 ق.ظ http://www.daftareshghe.blogsky.com

سلام خوبی؟ دفـــــــــــــــــــــــــــــــتر عشق آپدیت شد . مثل همیشه منتظر حضور گرم شما هستم. شاد باشی. یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد