شب است و ظلمت و تاریکی
و من در جاده کویر تنهایی
ای پرنده مهاجر که مرا به سوی خود می خوانی
به کدامین سوی از این جاده مرا خواهی برد ؟
ز سوی ستارگان چشمک زنیا به سوی مرغکان دریایی
من با تو خواهم آمد به سوی جاده تنهایی
و قدم بر خواهم داشت در این تاریکی
به سوی روشنایی
و تو ای پرنده مهاجر با من بیا
به سرزمین یاس ها و شقایق ها
تا دنیا ز روشنایی ما گلستان شود
|