گوهری در صدف

اندرین دل تنهای من تو پی چه می گردی

شاید پی گذشته ای مشترک

و یا شاید پی دوران کودکی خود می گردی

و یا شاید پی سالهای تنهایی خود هستی

نمی دانم! پی چه می گردی

اما من گذشته تو نیستم

و نیستم سالهای تنهایی تو

من هم به مانند تو پی چیزی می گردم

که درین دنیای وارونه گم کرده ام

نمی دانم آن چیست

ولی می دانم می ماند به گوهری در درون صدفی

شاید پی کودکی خود که چون باد گذشت

و یا شاید پی جوانی خود که آن را هدر دادم

و به راه عشق نرفتم

کاش جوانیم برمی گشت

آن وقت با پرنده عشقم

دست در دست هم

در دشت شقایقهای لرزان می دویدیم

چون دو کودک آزاد و رها