دوستت دارم

دوستت دارم

تو زندگی را در درون لمس می کنی

تو شهامت آن داری که بیندیشی

و نیروی آن که به چیزی دل ببندی

تو با رویاهایت زندگی می کنی

و رویاییان بسیار نادرند .

آری ........ اندکند آنان که به رویا باور دارند .

زیبایی غم و غصه

ببار ای برف که باریدن تو خوبست

بیا و دوباره همه جا را سپید پوش کن

تا دوباره لبخند شادی بر لبان کودکان پر شود

و صدای خنده آنها تمام فضا را پر کند

و گوله های برف بر سر و صورت کودکان خورده شود

و آنها بی آنکه گریان شوند می خندند

و صدای گوله برفی که محکم بر پنجره می خورد

و پیرزنی را از خواب بیدار می کند

ببار ای برف تا به یاد کودکی

آدم برفی درست کنیم و آوای شادی سر دهیم

 

آری زندگی زیباست و دوست داشتنی

با تمام غصه ها و غم ها زیبا است

 

پرنده مهاجر

شب است و ظلمت و تاریکی

و من در جاده کویر تنهایی

ای پرنده مهاجر که مرا به سوی خود می خوانی

به کدامین سوی از این جاده مرا خواهی برد ؟

ز سوی ستارگان چشمک زنیا به سوی مرغکان دریایی

من با تو خواهم آمد به سوی جاده تنهایی

و قدم بر خواهم داشت در این تاریکی

به سوی روشنایی

و تو ای پرنده مهاجر با من بیا

به سرزمین یاس ها و شقایق ها

تا دنیا ز روشنایی ما گلستان شود