دلیل عشق

بهار که آمد با خود عشق را آورد

روزی گل یاس به بهار گفت:

تو چرا با خود عشق را آوردی؟

بهار با لبی خندان گفت:

آخر اگر من نبودم هیچ رودی جریان نمی یافت

و هیچ بلبلی آواز نمی خواند

و هیچ درختی سبز نمی شد

و هیچ موجودی عاشق نمی شد

و هیچ گلی رئی زمین نمی رویید

و آمدن همه اینها عشق را با خود آورد

و من هم دلیل عشق هستم

آنگاه گل یاس رو به زمین کرد و گفت:

تا جایی که روی زمین باشم

به خاطر این همه زیبایی

به تو عشق خواهم  ورزید

و دوستت خواهم داشت!

نظرات 3 + ارسال نظر
ساناز چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 04:50 ق.ظ http://sanazb.blogfa.com

سلام
بازم شعرت عالی بود حرف دل مثل همیشه و قشنگ.همیشه عاشق و شاد باشی دوست عزیز.موفق باشی
یا حق

موری پنج‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 03:37 ق.ظ

بسیار عالی حرف نداری

آوا جمعه 5 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 03:20 ق.ظ http://nesfe.blogsky.com/

سلام دوست عزیز..
من آپ هستم دوست داشتی بیا...
موفق باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد