چه بد که نیست یار در این نزدیکی
ارض و سما را طی می کنم تا به کویت برسم
اما نمی دانم که در قلب تو جایی دارم؟!
می ترسم که مرا از کویت برانی
اما نه تو دلی چون دریا داری
در این برزخ ندارم هیچ دلخوشی جز روی ماهت را ببینم
ای عشق من هر روز و هر شب را به یاد تو
روز را به شب و شب را به روز می رسانم
تا آنگه که به وصل تو برسم
دیوانه ...
نابینایی در دره خاموشی نشسته ، نسیم بهاری را تنفس میکند نسیم یکباره بوی نخستین بنفشه را که شکفته است به مشام او میرساند . برای چیدن آن گل بر میخیزد و تا شب آنرا می جوید و احساس نمی کند که با این رفتار دیوانه وار خود مدتی است آنرا در زیر یای خود له کرده است !!!
مطالب مربوط به گل یاس زیبا بود . باز هم بهت سر میزنم .
زیر بارون گریه کردم تا تو اشکمو ببینی .
نگاه اولت بر من اثر کرد
نگاه دومت دیوانه ام کرد
نگاه سومت عاشق ترم کرد
نگاه آخرت خاکسترم کرد
زیبا و عالی بود منتظرت هستم موفق باشی
یا حق
اول شدم
سلام. باعث افتخاره که اولین پیامت رو من می ذارم. خیلی قشنگ بود. نمی دونم چرا همه چی به وصال ختم می شه. نمی دونم چرا همه حتی اونی که معشوقش کنارشه بازم گم شده ای داره. شاید عشق زمینی کفاف احساس ما زمینی ها رو که یه وقتی چیزی رو در آسمون جا گذاشته بودیم نمیده.
سلام ..خووبی.. شناسه و پسورد رو اگه خواستی واسم بفرست..راستی عکست خیلی زیباست
مرا رازیست اندر دل به خون د یده پرورده
ولیکن با که گویم راز چون محرم نمیبینم
قناعت میکنم با درد چون درمان نمییابم
تحمل میکنم با زخم چون مرهم نمیبینم
نم چشم آبروی من ببرد از بس که میگریم
چرا گریم کز آن حاصل برون از نم نمیبینم
دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمیبینم
دلی بی غم کجا جویم که در عالم نمیبینم
دمی با همدمی خرم ز جانم بر نمی آید
دمم با جان برآید چون که یک همدم نمیبینم
[همخوانی]
[ مرا رازیست مرا رازیست به خون د یده پرورده
مرا رازیست مرا رازیست به خون د یده پرورده ]
نم چشم آبروی من ببرد از بس که میگریم
چرا گریم کز آن حاصل برون از نم نمیبینم
خوشا و خرما آن دل که هست از عشق بیگانه
که من تا آشنا گشتم دل خرم نمیبینم
[همخوانی]
[ مرا رازیست مرا رازیست به خون د یده پرورده
مرا رازیست مرا رازیست به خون د یده پرورده ]
کنون دم درکش ای سعدی ; که کار از دست بیرون شد
به امید دمی با دوست ; وان دم هم نمیبینم
با آرزوی موفقیت شاد کامی.
همیشه مهربان باشی.
به منم سر بزن.
یاحق.
من آپ کردم . منتظر حضورت و نظرت میمونم ! راستی خیلی قشنگ و معنا گرا نوشتی
سلام
فرصت کردی به وبلاگ من یک سری بزن.
آپ هستم
تو را به تبعید گاه ذهنم می سپارم ... به دست فراموشی ...
سلام . شعرتون زیبا بود . به منم سر بزنین . بای .
سلام
زیبا نوشتی مثل همیشه
ممنونم که من رو فراموش نکردین و به کلبه کوچک من سر زدین.
من هیچ وقت شما و نوشتهای زیباتون رو فراموش نمی کنم
موفق باشی
یا هو
سلام دوست عزیزم
واقعا زیبا بود
خوشحال میشم به من هم سر بزنی و از ترانه های خط خطی من انتقاد کنی
منتظرم
در پناه خدا
وبلاگ زیبایی داری یه سری هم به من بزن
به خدا سوختم از عشق تو و چشمان تو
باورم کن تا نمیرم در غم فردای خود
رفتی و هرگزنگفتی با خودت او عاشق است
بعدازاین باید بسوزدازتب رویای خود
من دگرخسته شدم ازعشق نا فرجام تو
تابه کی باید بمانم منتظردرجای خود؟
سلام بازم مثل همیشه عالی بود موفق باشی منم به روزم منتظرت هستم
سلام...
بلاگ بسیار زیبایی داری.خسته نباشی.
سلام . زیبا بود. قالب نو هم مبارک.. دیگه یادی از نمی کنی !من هم آپ کردم . دوست داشتی بیا. موفق باشی.
با سلام و سپاس
زیبا بود اما ایکاش فونت نوشته هات رو درشت تر کنی
از اینکه اومدی به وبم سر زدی و نظردادی متشکرم
من هر روز آپ می کنم ومنتظرتم
تو زندگیت دنبال کسی نباش که باهاش بتونی زندگی کنی
دنبال کسی باش که نتونی بدون اون زندگی کنی
kissu
سلام
خسته نباشی
اگر فضولی نباشه میخواستم خواهش کنم کمی فونت نوشته هات را بزرگ کنی تا بشه خواند
ممنون
راستی عکست هم قشنگه
ضمنا منم آپ کردم
بیا پیشم خوشحال میشوم
ممنون
تا بعد....
سلام مهربون ..وب جالبی داری..اما به نظرم اگر رنگ نوشته رو عوض کنی بهتر می شه اخه به سختی خونده می شه البته فقط یه پیشنهاد بود.ممنون از اینکه سر زدی ..شاد وسبز باشی
با سلام
وبلاگ خوبی دارین ..!
اگر با تبادل لینک موافق باشید خبرم کنید
یا علی
* وبلاگ عشق *
سلام دوست من
مرسی که سر زدی
بسیار زیبا بود
بازم آپ هستم
موفق باشی
از عشق تو آوره هر کو ی و بیا بون
مجنون شدم و زدم به هر دشت و بیا بو ن
تنها با تو و سازم و این دو چشم گریون
میبینم که همه ناز میکنن با عاشقا شون
مثل گربه میچرخند و میپیچند تو پا هاشون
یا که اشک میریزند زار می زنن تو بغلاشون
شاید ناز بخرند دست بکشند روی مو ها شون
تو که هی ناز میخری دست بکشی روی موهامون
ای خدا ای خدا چرا موندم از تو جدا
تو کجائ و من کجا تو خدا من کجا ای خدا
من چی هستم هر چی هستم
بدون عاشق عشق تو هستم
از تو هستم بت پرستم یا که مستم
دل به عشق روی تو بستم از تو مستم
من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمیکنم
باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور
با خاک کوی دوست برابر نمیکنم
تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است
گفتم کنایتی و مکرر نمیکنم
هرگز نمیشود ز سر خود خبر مرا
تا در میان میکده سر بر نمیکنم
ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن
محتاج جنگ نیست برادر نمیکنم
این تقویم تمام که با شاهدان شهر
ناز و کرشمه بر سر منبر نمیکنم
حافظ جناب پیر مغان جای دولت است
من ترک خاک بوسی این در نمیکنم
او در تمام مستی از ذهن من گذر کرد.....یلدای مستیم را با یاد خود سحر کرد